در سری وبلاگ های موجود تصمیم دارم مطالب مهم سایت ویکی پدیا را برای کسانی که دنبال کننده وبلاگ های من هستند منتشر کنم شاید از خود بپرسید چرا مزایای این مقالات چی هست یکی از مزایای این مقالات این است که به زبان فارسی روان تبدیل شده و به راحتی قابل خواندن می باشد یکی دیگر از مزایای این مقالات فونت و ترتیب کلمات است از اینکه وبلاگ ما را را دنبال می کنید از شما تشکر می کنیم و آرزو داریم بتوانیم مقالات خوبی را برای شما فراهم کنیم
لطفا توجه داشته باشید این مطلب دارای منبع است و در انتهای مقاله می توانید منبع به همراه لینک را مشاهده کنیدسندی از دوره صفوی درباره بختیاری های شوشتر که از دیرباز جزو مهمترین شهرهای خوزستان بوده، ترکیب متنوع و زیبایی از تیره های مختلف ایرانی را در خود جای داده است. شادروان دکتر جهانگیر قائم مقامی در سال ۱۳۵۲ با انتشار مقاله ای در مجله بررسی های تاریخی، به معرفی و شرح یکی از فرامین حکومتی شاه سلیمان صفوی درباره بختیاری های شوشتر پرداخت. در ادامه با ویکی بختیاری همراه باشید
به دلیل کهنگی سند مزبور رقم آخر تاریخ کتابت آن مشخص نیست، اما بین ۱۰۸۹ – ۱۰۸۰ هجری قمری یعنی دوره سلطنت شاه سلیمان صفوی نوشته شده است.از مشخصات ظاهری این سند مُهر دایره ای شکلی است که در وسط آن نوشته شده است:«بنده شاه دین، سلیمان است».
از متن سند چنین برمی آید که در حدود سال نگارش آن (۱۰۸۹- ۱۰۸۰ ه.ق) حکام بختیاری که یکسوی کارون را در اختیار خود داشتند، چراگاههای طایفه گندزلو واقع در سوی دیگر کارون را جزو قلمرو خود دانسته و از آنها مطالبه حق علفچر” یا علفخوار” و آبخوار” کرده اند. طبق اسناد حکومتی رود کارون از قدیم حد فاصل بین قلمرو حاکمان بختیاری و شهر شوشتر بوده است.
بر این اساس، گندزلوها به دلیل این مطالبه حکام بختیاری،شکایتی به شاه سلیمان صفوی برده و او نیز، طبق همین سند فرمانی صادر می نماید. در اینجا لازم به توضیح است که شیوه شاهان صفوی بر این منوال بوده که برخی از ایلات را به نواحی مختلف کوچ داده و اختیار حکمرانی آن منطقه را به آنها می سپردند.از این روست که حمایت شاه سلیمان از طوایف افشار و تلاش حکومت برای محدود کردن قدرت بختیاریها در این سند به خوبی نمایان است.
برخی دیگر از طوایف افشار که از دیرباز در شادگان (دورک یا دورق) ساکن بودند، در سال ۱۰۰۳ ه ق با قتل و غارتگری فرقه مشعشعی (که با آمیزه ای از جادوگری و خرافه و ادعای مهدویت به جنگهای بیرحمانه ای با تیره های مختلف خوزستان می پرداخت که درنتیجه این جنایات بی سابقه حکم ارتداد رهبر مشعشعیان توسط علمای شیعه صادر شد) روبرو شدند.
در پی اجرای ت نسل کشی و نسل پیرایی و تصفیه نژادی شادگان،گندزلوها توسط سید مبارک مشعشعی از آن شهر اخراج شدند.فرقه غارتگر مشعشعی که رفتاری شبیه داعش امروزی داشت،شهر شادگان را که همچون اغلب شهرهای خوزستان یک شهر چندقومیتی و رنگین کمان زیبایی از تنوع فرهنگی و همزیستی مسالمت آمیز تیره های مختلف ایرانی بود به یک شهر تک قومیتی تبدیل کرد. در پی این نسل پیرایی، شاه صفوی گندزلوهای تصفیه شده از شادگان را در نزدیکی بختیاری های شوشتر اسکان داد.نکته جالبتر اینکه شاهان صفویه می کوشیدند طایفه گندزلو را در برابر بختیاریها قرار دهند ولی به مرور زمان این دو تیره ایرانی چنان با روحیه مسالمت و مهربانی در کنار هم به زندگی پرداختند که امروزه گندزلوها به گویش لری بختیاری و شوشتری صحبت می کنند و وصلت های متعددی بین آنان صورت گرفته و می گیرد و روح ایرانی را در رفتار خود به نمایش گذاشته اند.
«فرمان همایون شد آنکه چون جماعت گندزلو سکنه شوشتر بعرض رسانیدند که از زمانی که حکومت شوشتر به محمدسلطان مرجوع بوده، تا زمان حکومت مرحوم واخوشتی خان، رودخانه حد میان شوشتر و بختیاری بوده و آخور کلک که به جهت عبور بر رودخانه مزبور بوده، بحاکم شوشتر نسبت داشته
و جماعت بختیاری در هیچ زمان در این طرف رودخانه آبخوار و علفخوار ننموده اند و حکام بختیاری هرگز از این جماعت بهیچوجه مطالبه نکرده و چیزی نگرفته اند و الحال حاکم و جماعت بختیاری بخلاف حکم و حساب آبخوار و علفخوار طلب مینمایند و از آب عبور نموده مزاحم احوال ایشان می شوند و استدعا[ی] حکم اشرف نمودند و از سرکار اواراجه فارس نوشته اند که مبلغ دو تومان و سه هزار و پانصد و هشتاد و پنج دینار تبریزی از بابت آخور کلک گدار شاه خراسان داخل تیولنامچه” مرحوم واخوشتی خان حاکم سابق الکاء شوشتر و دزفول است و از سرکار اوراجه عراق و سرکار خاصه تصدیق نمودند که بعلت آبخوار و علفخوار مزبور چیزی ظاهر نمی شود که داخل تیول حاکم و ضبط ضابطان و الکاء بختیاری بوده باشد؛ بنابراین مقرر فرمودیم که حاکم و جماعت بختیاری موافق معمول قدیم و دستور استمرار عمل نموده بخلاف حکم و حساب و نهج معمول، مدخل در وجوه مزبور ننماید و بنوعی که مستمر و قانون بوده از آن قرار معمول و مرتب داشته، ننمایند، در این باب قدغن دانسته، در عهده شناسند و چون پروانچه” به مُهر مِهرآثار اشرف رسد اعتماد نمایند. تحریرا فی شهر جمادی الاولی ؟۱۰۸ ».
منبع: ویکی بختیاری
درباره این سایت